روایت ویرانی / معرفی کتاب دزده کشی / نشریه دانشجویی سلام

ساخت وبلاگ

 نشریه, دانشجویی, سلام

ویژه نامه محیط زیست - خرداد98

روایت, ویرانی,

معرفی, کتاب دزده کشی اثر فریبا منتظرظهور

رمان «دزده کشی» روایت, زندگی یک محیط‌بان است. زندگی‌ای پر از آوا‌های مختلف، از آوای تنهایی تا صدای سازدهنی و گلولۀ شکارچی. آرسین (محیط‌بان) دامپزشکی است عاشق طبیعت که هر شب و هر روز خود را وقف حفاظت از محیط‌زیست کوه کرده است. آرسین همه چیز را فدای تماشای زندگی آزاد سیاه‌گوش‌ها کرده‌است. اما فداکاری به همین سادگی‌ها هم نیست آن هم در جامعه‌ای که همه چیز رو به ویرانی, سپرده است.

«منتظرظهور» ویرانی, را روایت, می‌کند. ویرانی, محیط‌زیست و ویرانی, انسان‌ها. فرقی نمی‌کند شکارچی باشی یا  محیط‌بان، زندگی روایت, ویرانی, است، آرمان‌ها و رویاها فرومی‌ریزند و همچون پازل، قطعه‌هایِ ویرانی,ِ ما در همدیگر پیوند می‌خورد تا یک نمایش کامل را شاهد باشیم. قلم تند نویسنده ویرانی, را در هر گوشه‌ای از زندگی روایت, می‌کند.

از آرسین(محیطبان) گرفته، تا شاهین (شکارچی)، از ریحانه (زن آرسین) گرفته تا شیوا (زن شکارچی) و ... هر شخصیتی در این رمان به نوعی ویرانی,ِ خاصِ خود را تجربه می‌کند. اما این ویرانی, جمعی نه اعلامیه خودکشی بلکه اعلامیه زندگی و مبارزه برای زیبایی طبیعت در حال نابودی و ادامه دادن در اوج ناامیدی و قطعیت شکست است. ویرانی که با زیبایی‌های زندگی، با صدای سازدهنی و تولد آهوها و  زیبایی دختر کوه، در هم آمیخته و معجونی مست‌کننده و مرگ آفرین ساخته است که ادامه دادن را ممکن می‌کند.

در پشت جلد می‌خوانیم: «با آرامش شروع شده است، مثل زندگی که اول روی خوشش را نشان می‌دهد و تشویقت می‌کند تا پیش بروی و بعد روی دیگرش را خواهی دید که حریف می‌طلبد. انگیزه و اراده و عشق هم داشته باشی، بعضی دردها را تاب نمی‌آوری. زودتر از آن که فکر کنی پیر می‌شوی، در بیست یا سی سالگی.

 پاهایم می‌لرزد. نمی‌ایستم. حرفی نمی‌زنم. ترسیده‌ام. ترسیده و حقیر شده‌ام. حقارت را پذیرفته‌ام تا زنده بمانم. شجاعتم را می‌دهم، زندگی‌ام را می‌خرم. راهوردی شمرده با حوصله حرف می‌زند. چیزهایی از همان‌ها که برایش تعریف کرده‌ام، مظلوم و طبیعت دوست و جان بر کف برای وطن، معرفی,‌ام می‌کند. کم‌کم بدبخت نشانم می‌دهد... به چه روزی افتاده‌ام!»

«دزده کشی» از لحاظ مکانی زندگی میان شهر و روستا (کوه) است. روایت, شکست و به زانو درآمدن استقامت کوه در برابر روزمرگی زندگی شهری. روایت, مرگ طبیعت در توسعه‌طلبی شهر.

دزده کشی خود را با سطحی‌بینی‌ها و «فرهنگ سازی»ها گول نمی‌زند. کتاب همه‌ی تقصیرها را بر دوش شکارچی نمی‌گذارد و برعکس روایت, ویرانی جمعی محیط‌زیست شکارچی و چوپان و محیط‌بان در برابر ویرانی است‌. در وضعیتی که بحران محیط‌زیست تمام ساز و کارهای زندگی ما را فرا گرفته است و هنوز نگاه انسان شهری به آن سانتیمانتال و همچون مسئله‌ای ثانویه (همچون کم مصرف کردن آب یا تمیز نگه‌داشتن شهر و بیرون از شهر ریختن زباله‌ها برای ندیدن حجم عظیم زباله‌های شهری) است؛ منتظرظهور با به تصویر کشیدن محیط‌بان به مبارزه‌ی عاشقانه‌ی او با تمام وجود می‌پردازد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بهم گفت: چقدر حقوق می‌گیری؟ گفتم: به تو مربوط نیست. گفت: خرت کردن! تموم عمرت مراقب اینا باش، بعد یه روز میان، جنگل صاف می‌کنن تا جاده بسازن. کارخونه بسازن. حیوون‌هاش همه با هم می‌میرن. درختا رو اره می‌کنن. نه درختی میمونه، نه حیوونی. من خودم مهندسم. دروغ نمیگم. ده بار با چشمام دیدم. عقل داشته باش. مگه مغز خر خوردی؟... گفتم: حرف نزن اسلحه‌ات رو بنداز زمین.»

 

يادداشتهای فریبا منتظرظهور...
ما را در سایت يادداشتهای فریبا منتظرظهور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3fmontazer0 بازدید : 215 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:37